تو ناخدای عشقی ، من ساحلی غریبم / لنگر بزن مسافر ، من خاک هر رفیقم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
کس نمی داند در این بحر عمیق،سنگ ریزه قرب دارد یا عقیق
من همین دانم که در این کوی و بر، هیچ چیز ارزش ندارد جز رفیق
خوشا تهران که خالی از غبار است
ز بوق و جیغ و فریاد و هوار است
اگر تهران دو شب تعطیل باشد
محیط عیش و تفریح و گذار است.!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
پیامک میدهم اکنون برایت
به قربان دو چشمان سیاهت
بده اس ام اسی تا شاد گردم
دلم کرده کنون خیلی هوایت