اس ام اس فارسی

وبلاگ اس ام اس

اس ام اس فارسی

وبلاگ اس ام اس

دوبیتی عاشقانه

اینگونه است حال من ، چیزی نپرس . . .

.

.

.

دور باش اما نزدیک

من از نزدیک بودن های دور میترسم . . .

.

.

.

میزند فقط به یاد عشقت این نبض / جز تو من به کَس نگفته بودم این رمز !

گر بری سفر به پای تو کنم صبر / تا چمن به زیر پای من شود سبز !

.

.

.

کی باشد و کی که ما نشینیم به هم / دستی بزنیم و پا بکوبیم به غم

قدر دل یکدگر بدانیم و سپس /  موی تو کنم شانه تو ریزیش به هم !

.

.

.

کاش در سینه مرا این دل دیوانه نبود / یا اگر بود اسیر غم جانانه نبود

رخ گل مایه سودا و گرفتاری شد / ورنه مرغ دل ما را هوس دانه نبود . . .

.

.

.

من خسته شدم. بار مرا کوه نبرد / طوفان مرا کشتی آن نوح نبرد

این مردم ما ز غصه جوک می گویند / یعنی که کسی به دل جز اندوه نبرد

.

.

.

دلم از اینجا گرفته  یه جهان تازگی می خواد

تب وتاب و ماجرایی , واسه زندگی می خواد

.

.

.

ببرد از من قرار و طاقت و هوش / پنیری بودم و دلبر چنان موش!

دل و دینم، دل و دینم ببردست /  خدایا سارق دین و دلم کوش؟!

.

.

.

هر کاری که می کنیم بی سرانجام است لعنت / هر راهی که می رویم منتهی به دام است لعنت

برسردر عشق و دوستی باید حک کرد/ بر هر چی رفیق بی مرام است لعنت . . .

.

.

.

حرف میزنیم تا در دلمان نماند

اما همین که به زبان آمد

می دانیم خطا بوده . . .

.

.

.

ندونم طالعم را کی نوشته / شدم از آتش عشقت برشته

فقط در قلب من جای تو باشد / کمی هم جای ناهید و فرشته !

.

.

.

میان این شلوغی های  عید

بین این همه فکرِ خرید و سفر و فراغت

وقت خوبیست برای فکر کردن به تو

کسی حواسش به من نیست . . .

.

.

.

جان غمگین،تن سوزان،دل شیدا دارم / آنچه شایسته عشق است مهیا دارم

سوزدل،خون جگر،آتش غم،درد فراق /  چه بلاها که زعشقت من تنها دارم . . .

.

.

.

توی دادگاه عشق ، منو محکومم کن / منو از داشتن هر چی عشقه محرومم کن

حبس ابد ببر برام ، هرچی بگی من حاظرم / به خاطر دوست داشتنت ، تا چوبه دار هم میرم

.

.

.

گاهی نفس به تیزی شمشیر میشود

از هر چه زندگیست دلت سیر میشود

گویی به خواب بود جوانیمان گذشت

اغلب چه زود فرصتمان دیر میشود

.

.

.

ای روی تو گلگون زمی ناب شده / وز خون دلم چو لاله سیراب شده

بر چشم ترم ببخش کز سوز درون /  اشکی است چو آتش آب شده . . .

.

.

.

دل جزره عشق تو نپوید هرگز /  جز محنت و درد تو نجوید هرگز

صحرای دلم عشق تو شورستان کرد / تا مهر کسی در آن نروید هرگز

.

.

.

بردامن تو دست نیازم بادا   / پیوسته غم تو دلنوازم بادا

همواره خیالت که در آغوش من است  / آگاه زمن و سوزوگدازم بادا . . .

.

.

.

شب نیست که آهم به ثریا نرسد /  از چشم ترم آب به دریا نرسد

میمیرم از این غصه که آیا روزی  /  دیدار به دیدار رسد یا نرسد . . .

.

.

.

ای خدا این دل کویر است محتاج بارانیم هنوز

برآورده شدن این آرزو را ازتو خواهانیم هنوز

چی بگوییم از عشق یار و رحمت بی وصف تو

که ایستاده به روی خط پایان و از امیدوارانیم هنوز . . .

.

.

.

تو را بر کوه خواندم آب می شد / به دریا گفتمت بی تاب می شد

چو بر شب نام پاکت را سرودم /  ز خورشید رخت سیراب می شد . . .

.

.

.

در بستر بی رحمی و خون زاده شدم / از اول عمر با جنون زاده شدم

خاکستریم ، دست خودم نیست عزیز / ققنوسم از آتش درون زاده شدم . . .

.

.

.

خیلی وقته چشمهایم از فکر تو بارانیست

سال هاست دریای دلم از عشق تو طوفانیست

دیگر کاسه صبرم شده لبریز از درد بی تو بودن

خدایا انتظار دیدن یار چقدر طولانیست . . .

.

.

.

در این دور و زمانه دل هر کس دل نیست

کاسه ی سفالی محبت ها از گل نیست

نمی دانستم جنس دل ها تمام از سنگ است

واسه قلب شیشه ای جایی در این منزل نیست . . .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد